درد و دل


گور ب گور

دریافتم، زندگی معجزه حیات است. زندگی با کلمه‌های من ساخته می‌شود و هر کلمه‌ای رد پای معجزه است. پس می‌توانم زیبایی را با کلماتم بیافرینم. هرگاه کسی خشم داشت بدانم به نوازش و کلام مهرآمیزی نیازمند است. هرگاه کسی نومید بود به کلماتی که سپاس او را ابراز کنند محتاج است. هرگاه کسی حسد می‌ورزید نیاز دارد دیده شود. اگر کسی شاکی و گله مند بود نیاز دارد شنیده شود.اگر کسی تلخ بود نیاز دارد مهربانی دریافت کند. و اگر کسی ستم می‌کند نیاز داشته دوست داشته شود. اگر کسی بخل ورزد باید که بخشیده شود. و همه‌ی این سایه‌ها در روح و روان ما نیاز دارند که عشق بر آن‌ها چون باران ببارد، ببارد و ببارد. در این روزگار من اموخته ام که سکوت یک دوست میتواند معجزه میکند وهمیشه بودن در فریاد نیست!!!!!!!!!!! آموخته ام که هیچگاه گلی را پرپر نکنم آموخته ام هیچگاه کودکی رارنجور نکنم آموخته ام که هیچ گاه شکوه از تنهایی روزگار نکنم آموخته ام که هرشب گلهای بالشم را با اشکهایم آبیاری دهم ولی اشک کودکی را در گونه اش جاری نکنم آموخته ام صبوری را ، شکوری را ، انتظار را ودوست داشتن همه خوبان را

درد و دل

 

استاد گفت: فعل رفتن را صرف کن .

گفتم: رفتم - رفتی – رفت .

خندیدم ولی تلخ

استاد گفت : خوب ادامه بده

گفتم رفت – رفت – رفت......

رفتو دلم شکست غم رو دلم نشست


 

یادت باشه اگه یک روز خواستی برای همیشه ازکسی جدا شی

بهش بگو خداحافظ برای همیشه

شاید دلش بشکنه ولی بهتر از یک عمر انتظاره


چی بگم از دست تو ای روزگار

ای که در ناپایداری پایدار

دیگه دستت رو بزار توی دست من

به تو چی میرسد از شکستنم

ازم ارام رو بگیر

راحت دنیام رو بگیر

از لبم جام رو بگیر

دلخوشی هام رو بگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

اگه گنجی سر راه منه جلوی راه منو بگیر

اگه دنیا همه کامه همه دنیام رو بگیر

اگه دنیا همه کامه همه دنیام رو بگیر

دلخوشی هام رو بگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

ای فلک به سرم یه دنیا منت بگذار

واسه عاشق شدنم یه فرصت بگذار

توی دیار بی کسی در نمی یاد باز نفسم

من گذشتم از خودم برای اون دلواپسم

ازم ارام رو بگیر

راحت دنیام رو بگیر

از لبم جام رو بگیر

دلخوشی هام رو بگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

اما احساسی که من بهش دارم ازم نگیر

(به خدا التماس کردم تا چرخ روزگار را بر وفق مراد تو بچرخاند تا الهه ی عشق از ما رو برنگرداند)


قتی فهمید می خواهمش خندید و رفت

التماس رو توی چشام دید و رفت

با همه خویهام بی وفا

رنگ غم به زندگیم پاشید و رفت

دیگه دل از همه دنیا سرده

کی میگه گریه دوای درده

بعد از اون چشم من دیگه خواب نداره

بس که گریه کردم چشام دیگه اب نداره

هر چی من بگم بازم تمومی نداره

از غم و غصه هام

که حساب نداره

چکار کنم خدا با دل شکسته

چه کنم با دلی که در خون نشسته

می دونست مهرش رو به جونم خریدم

اما از عشق اون جز بی وفایی چیزی ندیدم


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 24 دی 1391برچسب:,ساعت 20:19 توسط حسین مقدسی| |


:قالبساز: :بهاربیست:



ونوس حشره خوار - گویا آی تی - تک تمپ - گرافیک - وبلاگ